مدح امام جعفر صادق علیه السلام
سلام ای گـل خاتم الـمـرسلـین مصفـا شده از تو عـرش برین بهـشـت خــدا جـلــوۀ روی تـو شـب عـارفـان چـلـۀ مـوی تـو شكـفـتـه ز چشمت گـل رازقی ولای تـو سـرلـوحـۀ عـاشـقـی شبـسـتـان قـلب تو خُـلـد بـرین رواق نـگـاه تو حـشـر آفـریـن مسیحـای صدهـا مسیـحا تویی چـراغ شب تـار مـوسی تـویی به گـرد سرت ای مه دلـنـشین پرد روز و شب روح روح الامین شكافـد به اعجـاز تو رود نیـل دهـد آب پای تو صد سلـسبـیل چه شعری؟ چه مدحی بخوانم؟ بگو كه بـا آن نـریــزد مــرا آبــرو نوشتم كه چون جزر و مد همچو موج بگویم ز اوصاف تو فوج فوج تو بر كـشـتی عـلـمها لـنـگری ز هر راستگو در دو عالم سری تو ممدوح بارانی از جنس نور زلالی چنان چشمهای در بلور تو ترتیل احساسی از لحن عشق تو دیباچۀ یاسی از صحن عشق چنان شمعـم از نور تو نـاطـقم قـبـولم کـنی عـاشـقـی صـادقـم كـبـوتـر شدم تا زنـم بـال و پر شـبـی كه شدم با دلم هـمـسفـر شكـفـتم ز آهت كه دركـم كـنی كمی مرز احـساس را كم كنی تو تصویر دردی به قاب سكوت كه از داغ تو رفته تاب سكوت الا ای گـل گــلـشـن عـالـمـیـن تو را میشناسم به عشق حسین شنیدم كه در شور و شین بودهای عـزادار جدّت حـسین بـودهای تو گفتی به عشاق خود تا خداست كه قبر حسیـنی قـلوب شماست من از نسل خـونم دوایـم تویی بـقـیعـم تـویی، كـربـلایـم تویی دل از دست دادم كه مستت شوم گـدا زادهای پـیـش دستت شوم مرا حكم شب سـوزیم میدهند در خـانـهات روزیـم میدهـنـد چه خوبست من را هلاكم كنند حـوالـی كـوی تو خـاكـم كنـنـد بقـیـع تو از كعـبـه پر شـورتر حریمت كمی از جـنان دورتر |